و باز هم ادامه ماجرای فسقلی...
خب فرشته کوچولو آماده باش تا بقیشو برات بگم. هیچی دیگه ما رفتیم مشهد و توی اون سه چهار روزی که مشهد بودیم من بازم همه علائمی که نشون میداد تو میخوای بری رو داشتم. خیلیییییی سفر خوبی بود، واقعا بهش احتیاج داشتم، روز دوشنبه بود که ما برگشتیم تهران، بابایی رفت سرکار و منم گرفتم خوابیدم. (دکتر بهم گفته بود جواب آزمایشت رو دوشنبه بعد از ظهر بیار که ببینم). خودم میخواستم قبل از اینکه برم دکتر یه آزمایش بتای دیگه بدم که ببینم بتا همچنان میره بالا یا پایین اومده، نزدیکای ظهر از خواب بیدار شدم و رفتم آزمایشگاه، به خانومه گفتم اگه میشه جواب آزمایش رو ساعت 2 بهم بدید، گفتش که اگه واسه ساعت 2 میخواستی باید زودتر میومدی الان اگه آزمایش بدی ساعت 8...
نویسنده :
مامان فسقلی
11:10